لحن ترانه ام مدتیست دگر دل انگیزنیست
ترانه ام آوایش جان داده است درره انتظارعشق
ماهی های سبکبال وجودم دردرونم به سینه ام جنگ میزنند
فریادافسونگری را بانسیم نگاهشان جاودانه فریادمیزنند
خموش نگاهم باهزارآهنگ غم دفتر ماه را پراززنگ انتظارعشق می کند
باطبل پرهیاهو رخ چین چروک دلم فریادمیزند....فریاد سرخی تقدیر...که دلکش ساخته است دلم را باهزارتاروپودش انقدردلکش هست که ازخاطرش نمی رودعشق پرپرشده تبدار شاخه هایش را........حیران دیدن ترانه های وجودش است چه آهی دربساط داردکاش هرگز دلم چشمانش انتظارررادر کاغذنفاشیش نمی کشید
توفانهایی درسردی دریای دلم موج می زند..
ناله های اشکهایم باناله های موج دریا می خوانندوسینه ام راازشوق غم پرپرمی کنند
نگاهم ساکت وباشعله های فروریخته اش معمای غمم راحل می کنند..
هنوزکه هنوزاست چشمانم باورش نمی شود بایدسوارقایق بی خیالی شودعبورکندازاین زمانه..
عبورکندازاین لحظه لحظه های خیالی..
کاش طالع بین بودم تاشاید نگاه ساده ات راازرخت می شناختم کاش طالع بین بودم تاشاید آفتاب پاکی رادررخت نمی دیدم..
کاش جادوگربودم تابرجگر ذهن و خیالم مهر شاه فراموشی رامیزدم تاشایدبه آرامش کوتاه عمرمی رسیدم
باتمام نیرویم تورا...........می پرستم
باتمام نیایش هایم دنبال در روی تو..........هستم
خلوصم ازتنهایی نیست.......خلوصم شدت پاکی رخ توست
بی تابم .حسرت نگاه تورا دارم..آشکارنمایان است عشق تو به بنده هایت
راهی ندارم جزانتظار....کاش دراین انتظارروحم وارث پاکی توبود نمایان روشنی تو .....کاش هیچگاه ناله گناه را دراین انتظار عمیق......در گلدان دلم نمی کاشتم
خانه ات زیباست
نقش هایت همه سحرانگیز است
پرده هایت همه از جنس حریر
خانه اما بی عشق ، جای خندیدن نیست
جای ماندن هم نیست
باید از کوچه گذشت
به خیابان پیوست
و تکاپوی کنان
عشق را بر لب جوی و گذر عمر و خیابان جوئید
عشق بی همهمه در بطن تحرک جاریست
*****
تن تمامیت زیبایی پیراهن نیست
مهربانی با تن، مثل یک جامه بهم نزدیکند
و اگر میخواهیم روزهامان
همه با شبهامان
طرحی از عاطفه با هم ریزند
گاهگاهی باید
به سر سفرهء دل بنشینیم
قرص نانی بخوریم
از سر سفرهء عشق
گامهامان باید
همهء فاصله ها را امروز
کوتاه کنند
و سر انگشت تفاهم هر روز
نقب در نقب دری بگشاید
دری از عشق به باغ گل سرخ
"و بیندیشیم بر واژهء "دوستت دارم